پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر

مرکز دگرباشی «بیت‌هاوِریم» یکی از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین انجمن‌های مدافع دگرباشی در فرانسه است که سال 1977م. توسط عده‌ای از یهودیان اشکنازی تأسیس شد. بیت‌هاوریم به معنای «خانه‌ی دوستان» است و مسئولان این انجمن می‌کوشند با برگزاری مراسم‌های مختلف، اعضای بیت‌هاوریم که از افراد دگرباش هستند، هویت جنسی عجیب خود را بپذیرند و به آن افتخار کنند.

این مرکز همچنین تأسیس شده تا ضمن حمایت از حقوق جامعه‌ی همجنس‌گرایان، افراد بیش‌تری را به سمت دگرباشی و همجنس‌گرایی سوق دهد. به همین جهت، بیت‌هاوریم از پیروان همه ادیان دعوت می‌کند تا در برنامه‌های این مرکز شرکت کنند؛ اگرچه که مرکز مذکور تعامل و روابط ویژه‌ای با یهودیان دارد و در وهله اول، مرکزی برای همجنس‌گرایان یهودی به شمار می‌رود.

مسئولان بیت‌هاوریم همواره کوشیده‌اند تا میان هویت یهودی و هویت دگرباشی اعضای یهودی این مرکز تعادل ایجاد کنند. درحالی که همجنس‌گرایی صراحتاً در آیین و آموزه‌های یهودیت نهی شده است، اما بیت‌هاوریم درصدد است تا میان هویت یهودی و هویت جنسی اعضایش پیوند ایجاد کند. به عبارت دیگر، این مرکز تلاش می‌کند تا اعضای یهودی‌اش، ضمن حفظ هویت و انجام عبادات یهودی، هویت جنسی متفاوت و نامتعارف خود را نیز حفظ کنند.

هویت یهودی - صهیونیستی

بیت‌هاوریم اساساً مرکزی یهودی است و لذا در تمام برنامه‌ها و اهداف این مرکز هویت یهودی به چشم می‌خورد. برای مثال، اعضای بیت‌هاوریم در رژه سالیانه همجنس‌گرایان (در فرانسه) که هر ساله برگزار می‌شود، علامت «ستاره‌ی داود» را با خود حمل می‌کنند تا همگان از هویت بیت‌هاوریم مطلع شوند.

این مرکز با سازمان‌های یهودی و دگرباشی ارتباط‌های ویژه‌ای دارد و می‌کوشد تا رویکرد ضدیهودی را تا حد توان کاهش دهد. مسئولان مرکز مذکور برای حفظ روابط اعضای بیت‌هاوریم و رژیم صهیونیستی نیز فعالیت‌هایی را انجام داده‌اند. از جمله‌ی این فعالیت‌ها، حضور اعضای بیت‌هاوریم در رژه سالیانه همجنس‌گرایان در تل‌آویو است.

مرکز یهودی بیت‌هاوریم با سایر مراکز دگرباشی صهیونیستی مانند « AWB » همکاری‌های گسترده‌ای دارد. طبق اعلام وب‌سایت رسمی‌این مرکز، بیش از 1700 نفر از یهودیان، غیریهودیان، دگرباشان و غیردگرباشان با بیت‌هاوریم در ارتباط هستند. گفتنی است که مرکزی تحت عنوان «بیت‌هاوریم» در ایالت «اورگن» آمریکا فعالیت می‌کند که هدف آن جذب همه یهودیان با افکار و ظواهر متنوع و مختلف و سوق‌دادن آنان به حفظ هویت یهودی است.

منابع:

https://beit-haverim.com/

https://kheybar.net/?p=25749

https://kheybar.net/?p=25208

https://kheybar.net/?p=28421

https://www.lepoint.fr/societe/soit-tu-es-juif-soit-tu-es-gay-25-09-2017-2159530_23.php

https://plink.ir/ryviv

رسوایی ارتش اسرائیل با خدمت سربازی زنان یهودی به حد اعلای خود رسید؛ زن در ۱۸ سالگی به خدمت ارتش فراخوانده می‌شود، وی مجاز است از لحاظ جنسی آزاد باشد و می‌تواند از قرص ضد بارداری استفاده نماید و کسی نمی‌تواند مانع از روابط اجنبی وی با دیگران باشد .

داروخانه‌های ارتش مکلف به فروش قرص ضدبارداری به آنان هستند و اگر حامله شد می‌تواند سرباز خانه را ترک نماید و یا کورتاژ کند .

غالب پزشکان سقط جنین دنیا یهودی هستند، زیرا کتاب پروتکل‌های صهیون از پزشکان‌یهود خواسته است که جنین‌ها را بکشند مگر در صورتی که جنین و صاحب آن یهودی باشند، در این صورت نمی‌توان آن را کشت !

منبع: صهیونیسم در آرژانتین، ص ۷۷

کتاب «چه کسی بر جهان حکومت می‌کند» توسط «نوآم چامسکی» زبان‌شناس، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز مطرح آمریکایی نگاشته شده و توسط «حسین جعفری موحد» در سال 1397 به ترجمه و چاپ رسیده است. «چه کسی بر جهان حکومت می‌کند» در 10 فصل و 247 صفحه تنظیم شده است.

سرفصل‌های کتاب:

• فصل اول؛ بازخوانی مسئولیت روشنفکران
• فصل دوم؛ اسناد شکنجه و فراموشی تاریخی
• فصل سوم؛ دست نامرعی قدرت
• فصل چهارم؛ زوال آمریکا: علل و عواقب
• فصل پنجم؛ آیا آمریکا ابرقدرت است؟
• فصل ششم؛ اسرائیل و فلسطین: گزینه‌های واقعی
• فصل هفتم؛ هیچ چیز برای دیگران نیست: جنگ طبقاتی در آمریکا
• فصل هشتم؛ ایالات متحده یک دولت تروریستی پیشرو است
• فصل نهم؛ آیا ایران بزرگ‌ترین تهدید برای صلح جهانی است؟
• فصل دهم؛ اربابان نوع بشر

آشنایی با کتاب

نویسنده در مقدمه کتاب ابتدا به این نکته اشاره می‌کند که سوال مطرح شده بر روی جلد کتاب پاسخ روشنی نخواهد داشت، چراکه امور جهان و روابط حاکم بر جهان بسیار پیچیده هستند؛ اما از نظر نویسنده بررسی این نکته که چه کسانی بازیگران اصلی و مهره‌های بانفوذ در امور جهانی هستند به شناخت فضا و افراد حاکم بر جهان کمک می‌کند.

چامسکی همچنین در مقدمه می‌گوید: «فصل‌های کتاب حاضر در پی پاسخ به این پرسش‌اند: چه کسانی بر جهان حکومت می‌کنند؟ چگونه به تلاش‌هایشان ادامه می‌دهند؟ این رهبران کجا هستند و ملت‌های تحت سلطه چگونه‌اند؟ آیا آنان می‌توانند بر قدرت سوداگری و دکترین ملی غلبه کنند، متحد شوند و به زندگی کردن امیدوار باشند؟»

نویسنده در یکی از مهم‌ترین فصول کتاب خود به مسئله زوال و افول آمریکا پرداخته و این مسئله را تبیین می‌کند. از نظر چامسکی قدرت آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد روندی کاهشی به خود گرفته است.

در همین فصل نویسنده اضمحلال آمریکا در جامعه داخلی خود را نیز بررسی کرده و به این نکته اشاره می‌کند که در این کشور افراد ثروتمندی وجود دارد که تعداد آن‌ها زیاد نیست، در عوض افراد بسیاری هستند که در این کشور مستعد زندگی می‌کنند اما شرایط خوبی ندارند.

به جزء بخش‌هایی از کتاب که مشخصاً به مسئله شرایط فعلی آمریکا، تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی‌و مسائل مربوط به تروریسم جهانی اشاره دارد، قسمت‌های دیگری نیز هستند که به مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی اختصاص دارد.

نوآم چامسکی ابتدا به روحیه قلدرمآبانه موجود در تفکرات نظام‌های سیاسی آمریکا و اسرائیل اشاره کرده و به نقد این روحیه و منش می‌پردازد. برای مثال نویسنده چنین اظهار می‌دارد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای حل چالش‌های بیش‌روی خود پیش‌شرط‌های غیرمعقولی را مطرح می‌کنند. یکی از این پیش‌شرط‌ها نظارت آمریکا بر روند مذاکرات دو یا چندجانبه‌ی بین‌المللی و منطقه‌ای است. چامسکی این‌گونه نگاه به حل مسائل و مذاکره از سوی تل‌آویو و واشنگتن را اشتباه دانسته و معتقد است نظارت بر مذاکرات و توافق‌ها باید توسط مجامع بین‌المللی و بی‌طرف صورت گیرد.

چامسکی در بخش دیگری از کتاب خود که به مسئله فلسطین پرداخته است، دلیل مظلومیت و نادیده گرفته شدن حقوق مردم فلسطین را در ثروتمند نبودن آنان می‌بیند.

از نظر چامسکی مسئله فلسطین برای آمریکا مهم نیست، زیرا فلسطینی‌ها عاری از هرگونه قدرت و ثروت هستند و لذا دلیلی وجود ندارد که آمریکای جاه‌طلب و سودجو از آنان حمایت کند. در مقابل رژیم صهیونیستی سرشار از منافع مالی، نظامی‌و صنعتی برای ایالات متحده است و همین نکته موجب شده تا تل‌آویو و واشنگتن همواره روابط محکمی‌با یکدیگر داشته باشند.

حسین جعفری موحد مترجم اثر مذکور نیز نکته‌ای مهم که حاصل بررسی کتاب و نگاه چامسکی در موضوع رابطه صمیمانه آمریکا و اسرائیل است را در یکی از مصاحبه‌های خود بیان می‌کند.

جعفری موحد نتایج کنکاش‌های خود را چنین اظهار می‌دارد که رژیم صهیونیستی به مثابه غرور و ابهت ایالات متحده در فضای بین‌الملل و سیاست خارجی است. لذا از نظر او ابهتی که اسرائیل برای ایالات متحده تراشیده موجب شده است تا اسرائیل به عنوان بخشی از امنیت ملی آمریکا محسوب شود.

جعفری موحد چنین نتیجه می‌گیرد که حمایت همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها و رویکردهای ایالات متحده در عرصه سیاست خارجی و به خصوص در قبال مسائل خاورمیانه است. او همچنین تلاش‌های ایالات متحده برای رفع چالش‌های پیش‌روی اسرائیل و تأمین امنیت این رژیم را ناشی از این می‌داند که حیات اسرائیل محور تمام سیاست‌ها و مواضع آمریکا در منطقه غرب آسیا می‌باشد.

منبع:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/ 1397/11/25/1946262

مدتی پیش، «مولانا سجاد صاحب نعمانی» از علمای مسلمان هند، در شهر تاریخی «احمدنَگَر» واقع در ایالت «ماهاراَشترا» ، در جمع تعدادی از علمای این ایالت سخنانی مهم را پیرامون درگیری‌های موجود میان مسلمانان و هندوها و درگیری بین ظالمان و مظلومان در هندوستان، ایراد کردند.

بخشی از ترجمه‌ی سخنرانی جالب‌توجه «مولانا صاحب نعمانی» در ادامه تقدیم می‌گردد.

مسلمانان هندوستان تاوان چه چیزی را پس می‌دهند؟

خلال سال‌های گذشته که در جلسات افراد غیرمسلمان مشارکت داشتم این حرف‌ها را زده‌ام و این موضوع را پیش آن‌ها این‌طور بیان کرده‌ام که ما مسلمانان تاوان چه چیزی را می‌دهیم؟ ما تنها تاوان این را می‌دهیم که ما مسلمانان، مانند آن‌ها قبول نکردیم که هندو شویم. تنها جرم ما همین بود و نه چیز دیگری. اجداد آنان برای حفظ جان خویش قبول کردند هندو شوند.

زنده‌زنده آتش‌زدن از ویژگی‌های «برهمن‌ها» است. آن‌ها از زنده سوزاندن دشمن خود خوشحال می‌شوند. به آن‌ها گفته‌اند که وقتی کسی را زنده‌زنده می‌سوزانید فلان خدا بر شما لطف می‌کند. من با اطمینان می‌گویم که این‌ها جزئی از اعتقاد و دین آن‌هاست. این‌طور نبود که برای اولین‌بار فقط مسلمانان را در «گجرات» آتش بزنند.

مسلمانان خیال می‌کنند که این ظلم فقط علیه ما مسلمانان اتفاق افتاده است. نمی‌دانند که 250 هزار تن از علمای بودایی را زنده آتش زدند. مردم عادی چیزی از این نمی‌دانند. این‌طور شد که گفتند جان ما را نجات بدهید و در عوض ما هر کاری بخواهید می‌کنیم. به آن‌ها گفته شد که باید بت‌ها را عبادت کنید و علیه ما هم اعتراضی نکنید. در هند بزرگترین بت، بت بودا است، اما تا جایی که من می‌دانم خود او بزرگ‌ترین مخالف بت‌پرستی در دنیا بود.

مسئله این سرزمین هیچ‌گاه هندو و مُسلمان نبوده

بحث اصلی من این است که مسئله این سرزمین هیچ‌گاه هندو و مسلم نبوده است. بلکه مسئله اصلی را هندو مسلم کرده‌اند تا مسئله دیگری مخفی بماند. مسئله اصلی، مسئله ظالم و مظلوم و بالا و پایین است. تا زمانی که ما بر اساس هندو و مسلم در این ملک تلاش کنیم، دشمن سود می‌برد و ما ضرر می‌کنیم.

من بسیار سفر می‌کنم و هر کجایی می‌روم در ایستگاه قطار و یا فرودگاه، غیر مسلمانان دور من جمع می‌شوند و می‌پرسند که آیا شما جناب نعمانی هستید؟ و بعد (چه زن، چه مرد و پیر و جوان) می‌گویند: «خواهش می‌کنیم دستی را که بر سر ما مظلومین گذاشته‌اید بر ندارید.»

آن‌ها می‌گویند: «ما فقط 15-20 سال از شما فرصت می‌خواهیم، ما نقشه هند را تغییر خواهیم داد.» حال و هوا و جوش و شور عجیبی دارند. این هم مهم است که غیرمسلمانان و مظلومان با زبان خود می‌گویند: «تا زمانی که مسلمانان پشتیبان ما نباشند ما موفق نخواهیم شد.»

در ماه اکتبر در ایالت «جارکند» جمعی از « آدیواسی‌ها » تظاهرات بزرگی داشتند. من در جمع آن‌ها نزدیک به 20 دقیقه سخنرانی داشتم، حال مردم چنان دگرگون شد که شروع کردند به گریه‌کردن. یکی از زنان آدیواسی از برگزارکنندگان خواست که اجازه بدهند چند دقیقه صحبت کند. وقتی پشت تریبون آمد، گفت: «می‌خواهم به برادران و خواهران مسلمان خودم بگویم که شما دستتان را بر سر ما بگذارید، ما ظرف دو سال نظام برهمنی را در جارکند از جا بر خواهیم کند.»

کسی فکرش را هم نمی‌کرد که مردمان همین قوم بیدار شوند. هم‌اکنون جریانی در ایالت «پنجاب» به‌راه افتاده است. «سیک‌های» این ایالت با صدای بلند فریاد می‌زنند: «ما هندو نیستیم و دیگر حاضر به تحمل این نیستیم که به ما هندو بگویند.»

به نقل از روزنامه اسرائیلی‌ جروزالم‌پست انستیتوی تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) در مطالعه‌ای اعلام کرده است اخبار متعددی در مطبوعات جهان عرب منتشر شده است که نشان می‌دهد آمریکا و رژیم صهیونیستی به منظور ایجاد جنگ روانی و اقتصادی علیه چین و متوقف‌کردن این کشور، ویروس کرونا را ساخته و آن را پخش کرده‌اند .

همچنین روزنامه سعودی الوطن در گزارشی مدعی شده است: از ویروس ابولا، زیکا، سارس، آنفلوآنزای پرندگان، آنفلوآنزای خوکی گرفته تا سیاه زخم و جنون گاوی و کرونا، همه توسط آمریکا برای تهدید کشور‌ها و نابودی مردم جهان در آزمایشگاه ساخته و انتشار یافته‌اند .

این روزنامه نوشت: آمریکا این نوع جدید جنگ بیولوژیکی را آغاز کرده است و از طریق آن قصد دارد قوانین بازی در جهان را به سود خود تغییر دهد .

الوطن در ادامه گزارش خود آورده است: انگیزه اقتصادی برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای شیوع این بیماری وجود دارد، زیرا مغز متفکر پشت آن معتقد است چین برای رهایی از آن مجبور است میلیاردها دلار هزینه معالجه اضطراری، قرنطینه و خرید دارو کند که در نهایت در می‌یابیم دارو‌های مورد نیاز آن توسط یک شرکت اسرائیلی تولید می‌شود. این امر مهر تاییدی بر این موضوع است که اسرائیل و آمریکا هدف برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای ضربه زدن به سایر کشورها دارند .

شاس‌فریمن، سفیر دولت بوش پدر در عربستان : « به یقین رژیم اسرائیل بدون حمایت آمریکا یک لحظه هم نمی‌تواند دوام بیاورد. چرا که در وهله اول ۲۰ تا ۲۵ درصد بودجه دفاعی رژیم صهیونیستی را آمریکا تامین می‌کند، یعنی ۲۶ درصد کل سه میلیاردی که رژیم صهیونیستی هر ساله صرف تولید سلاح و هزینه‌های جنگی می‌کند .

دیگر اینکه به لطف حمایت‌ها و توجه‌های کنگره آمریکا نیمی‌از هزینه‌های تحقیقاتی دفاعی و نظامی‌رژیم صهیونیستی و پروژه‌های توسعه‌ای آن را نیز آمریکا و بی چون و چرا تامین می‌کند. همچنین بسیاری از هزینه‌های شرکت‌گردانی و تأمین حقوق کارمندان رژیم صهیونیستی را نیز آمریکا متحمل می‌شود.»

بنابر محاسبات انجام شده، دولت آمریکا از سال ۱۹۴۹ تاکنون بیش از یک تریلیون و ۴۹۰ میلیارد دلار صرف سرپا نگه‌داشتن رژیم صهیونیستی کرده است .

هیچ دلیل منطقی برای حمایت آمریکا از اسرائیل وجود ندارد. به رسمیت شناخته نشدن اسرائیل در منطقه خاورمیانه خود دلیل خوبی برای به خود آمدن دولت آمریکا و تجدید نظر در روابط با رژیم اسرائیل است .

منبع:بخش‌هایی از گزارش شاس‌فریمن که به سفارش مرکز مطالعاتی سیاست خارجی نیکسون تهیه شده است .

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا طرحی موسوم به معامله‌قرن را که مدعی است برای حل مسئله فلسطین طراحی شده، از همان ابتدای به قدرت رسیدن مطرح کرد و طی 3 سال اخیر دائماً گمانه‌زنی‌هایی راجع به این طرح، جزئیات و اجرای آن در رسانه‌های بین‌المللی منتشر می‌شد؛ تا اینکه ترامپ در روز سه‌شنبه، 8 بهمن‌ماه در نشستی رسماً از این طرح رونمایی کرد.

پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر گفت‌وگویی با «حسین شیخ‌الاسلام»، سفیر سابق جمهوری اسلامی‌ایران در سوریه و معاون سیاسی سابق وزارت امور خارجه ترتیب داده است تا ابعاد مختلف و آینده‌ی طرح معامله‌قرن مشخص گردد.­

خیبر: از نظر شما، چرا معامله‌قرن در شرایط فعلی رونمایی شد؟

این طرح در مقطع زمانی فعلی مطرح شد به دلیل اینکه آقای ترامپ نیازمند به‌دست آوردن رأی است و همه می‌دانند که این طرح برای حل قضیه فلسطین نیست و توانایی حل مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی را ندارد. وقتی قرار است اختلافی برطرف شود، بایستی دو طرف پای‌کار باشند، اما وقتی یک طرف اساساً طرح حل اختلاف و میانجی‌گری را قبول ندارد چنین اقدامی‌به نتیجه نمی‌رسد.

بنابراین این طرح برای حل مسئله فلسطین رونمایی نشده، و فلسطینی‌ها نیز از ابتدا مخالفت خود را اعلام کردند. حتی سازش‌کارترین عنصرهای فلسطینی نیز موافق نیستند. پس چرا آمریکایی‌ها اصرار دارند این طرح را رونمایی و اجرایی کنند وقتی می‌دانند تأثیری نخواهد داشت؟ لذا طراح این طرح هدفی غیر از حل مشکل فلسطین دارد و آن هدف پیروزی ترامپ در انتخابات و به‌دست آوردن رأی صهیونیست‌هاست.

خیبر: از نظر شما، نتیجه‌ای از این طرح حاصل می‌شود؟

این که ترامپ در انتخابات نتیجه می‌گیرد یا نه، بحث دیگری است. اما در قضیه فلسطین، این طرح میزان تشنج و درگیری را بالا خواهد برد. زیرا از ناحق و ظلمی‌که صهیونیست‌ها مرتکب می‌شوند حمایت می‌کند و آمریکایی‌ها می‌خواهند از رژیم صهیونیستی پشتیبانی و حمایت کنند؛ طبیعتاً طرف مقابل در این شرایط عکس‌العمل نشان می‌دهد و این میزان تشنج را افزایش می‌دهد.

افزایش میزان تشنج، جنگ را به دنبال خواهد داشت. هم‌اکنون نیز این طرح تشنج را بالا برده و همه فلسطینی‌ها و مسلمانان ناراحت هستند. شهرک‌نشینان صهیونیستی به پشتوانه آمریکا زورگویی‌هایشان را افزایش می‌دهند و فلسطینی‌ها نیز متقابلاٌ برخورد می‌کنند و این یعنی تشنج. لذا این طرح تشنج را افزایش خواهد داد.

خیبر: نقشه‌ای که در جلسه رونمایی از طرح رونمایی کردند، معنادار است؟ یا عملیات‌روانی محسوب می‌شود؟

در این نقشه هر آنچه که صهیونیست‌ها می‌خواهند، به آن‌ها اعطا شده، اما اینکه اجرایی می‌شود یا نمی‌شود، بحث دیگری است. این نقشه نشان می‌دهد که طرح یک‌طرفه است و تمام حقوق فلسطینی‌ها پایمال شده است. در این طرح، حق بازگشت و پایتختی قدس‌شریف برای کشور فلسطین را از بین بردند. حق تعیین سرنوشت و تشکیل حکومت و زندگی در مرزهای مشخص را برای فلسطینی‌ها نقض کردند. حتی تمام مصوبات شورای امنیت سازمان‌ملل که بزرگان صهیونیست در این عرصه حضور دارند را نیز زیرپا گذاشتند.

این طرح مظهر جنگ است. طرح معامله قرن، طرحی انتخاباتی به قیمت ایجاد جنگ و تشنج در منطقه است.

خیبر: اثرگذاری این طرح در عرصه انتخابات آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ممکن است معامله‌قرن در انتخابات ایالات متحده با نتیجه‌ی مثبت برای ترامپ همراه باشد. ترامپ همه‌چیز، حتی منافع‌ملی آمریکا را فدای منافع شخصی خودش می‌کند. این طرح، ضد منافع‌ملی آمریکاست و چهره‌ی این کشور را به عنوان یک میانجی از بین می‌برد؛ در حالی که منافع ملت آمریکا در این است که آمریکا در قضایا و مشکلات بین‌المللی و منطقه‌ای ایفای نقش کند. معامله‌قرن در حقیقت نقش‌آفرینی ایالات متحده در نزاع‌ها و بحران‌های آینده را بسیار کاهش می‌دهد.

خیبر: ممنون از توضیحات جامع و کاملی که ارائه فرمودید.

در چند سال اخیر از اقتصاد پر رونق هند بسیار سخن به میان می‌آید. سایت‌های تجاری و اقتصادی از رشد روز افزون اقتصاد این کشور حرف می‌زنند و علت آن را سرمایه گذاری خارجی و ورود غول‌های اقتصادی دنیا به این کشور می‌دانند. سرمایه گذاری 57 میلیارد دلاری که از 1991 تا 2008م به طول انجامید و در این اواخر شکل فراگیرتر و گسترده‌تری به خود گرفته است. اگر این رشد اقتصادی را واقعی بدانیم، مردم هند برای آن بهای سنگینی را پرداخت خواهند نمود.

نابودی محیط زیست، آلودگی هوا، ازبین رفتن جنگل، نابودی کشاورزی بومی‌و استعمار نصیب مردم این سرزمین خواهد شد. «استن کوکس» ¹در این باره می‌گوید؛ وجود کارخانه‌های بزرگ صنعتی که با سوخت‌های فسیلی کار می‌کنند باعث ایجاد آلودگی هوا و ابرهای آلوده‌ای به ضخامت یک مایل در آسمان می‌شوند.

در سال 2007م یک گروه وابسته به سازمان ملل، «سازمان بررسی‌های ملی اقیانوس‌شناسی و هواشناسی» و موسسه «مطالعات اقیانوس «اسکریپس» اعلام نمودند که این ابرها و آلودگی، سیستم آب و هوایی ساحلی این منطقه را ضعیف نموده و کاهش بارندگی را نتیجه می‌دهد.

این امر یعنی اگر قبلاً در هر دوره ده ساله، برای دو تا سه سال، مردم با خشک سالی مواجه بودند با این وضعیت، شاهد خشکسالی‌هایی با مدت شش سال خواهند بود. یعنی به خطر افتادن امنیت غذایی میلیون‌ها انسان.

اما درباره حضور شرکت‌های چند ملیتی مثل گوگل، مایکروسافت، سامسونگ، اچپی، اوراکل، موترولا و... از چند نکته نباید غافل ماند. اول اینکه حضور این شرکت‌های صهیونیستی در هند به دلیل نیروی کار و منابع اولیه ارزان است. بهترین راه برای کاهش هزینه‌های تولید و بدست گرفتن بازارهای منطقه شرق آسیا. نکته دوم جنگ اقتصادی میان چین و آمریکاست. این امر سبب شده تا ترامپ تعرفه‌های کالا از سوی چین را افزایش دهد و شرکت‌ها هم برای دور زدن این تعرفه و کاهش هزینه‌ها تصمیم گرفتند به هند کوچ کنند.

درباره رشد اقتصادی هند که امروزه در داخل ایران بسیار بر آن مانور می‌دهند، باید اذعان داشت که این ثروت و رشد اقتصادی نصیب همه مردم هند نمی‌شود و این تقسیم ثروت به درستی صورت نگرفته است. در این کشور شکاف طبقاتی و اقتصادی میان اغنیاء و فقراء بسیار زیاد است.

به طور مثال «شاخصه توسعه انسانی» ²از 1990م که توسعه اقتصادی هند آغاز شد تا 2007م و پس از رشد سریع اقتصادی آن، نه تنها از جایگاه یک سوم پایانی لیست خارج نشده بلکه تنزل نیز یافته است.

در حقیقت منافع این توسعه اقتصادی شامل همه مردم این سرزمین نشد اما آثار مخرب زیست محیطی و انسانی و ملی آن همه را تحت تأثیر خود قرار داد. بله درست است، هند جدید جهانی شده و اقتصا خود را بر مبنای سرمایه گذاری کشورهای چند ملیتی بنا نهاده است. اما این بزرگ راهی است که در نهایت به سمت وابستگی، گرسنگی و فلاکت ختم خواهد شد. ³

پی‌نوشت:

1 – Stan COX : محقق موسسه «زمین آمریکا» که در سال‌های دهه هشتاد میلادی در هندوستان به تحقیق می‌پرداخت.

2- شاخصه توسعه انسانی یا ( HDI ) که توسط برنامه توسعه و پیشرفت سازمان ملل( UNDP ) ارائه می‌شود؛ شاخصی ترکیبی است برای سنجیدن موفقیت در هر کشور، در سه معیار پایه از توسعه ٔ انسانی: زندگی طولانی سالم، دست رسی به دانش و معرفت، سطحح زندگی مناسب (اشتغال و بیکاری).

3- فصلنامه سیاحت غرب، نگاهی به آثار حضور گسترده ابر شرکتهای غربی در هند، استان کوکس، آذر1386، شماره 53، ص84-81.

سابقه‌ی حضور زنان در سازمان‌های نظامیِ صهیونیستی به سال‌های پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی باز می‌گردد. زنان یهودی قبل از سال ۱۹۴۸م. در گروه تروریستی – صهیونیستی «هَگانا» حضور داشتند. اما یک سال پس از تشکیل رژیم اشغالگر و با تصویب پارلمان این رژیم، زنان به طور رسمی‌وارد ارتش رژیم صهیونیستی شدند و لباس سربازی بر تن کردند. نکته حائز اهمیت این است که خدمت سربازی برای زنان ساکن فلسطین اشغالی همچون مردان اجباری است. مدت‌زمان خدمت سربازی برای زنان ۲۴ ماه است.

اما چه دلایلی باعث‌شده رژیم صهیونیستی خدمت سربازی برای زنان و دختران را اجباری کند؟ در ادامه به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد.

افزایش مدت‌زمان خدمت سربازی

طبق قوانین رژیم صهیونیستی، زنان (اسرائیلی) بایستی در سن 18 سالگی وارد ارتش شوند تا خدمت سربازی را سپری کنند. همچنین زنان و دخترانی که در بخش‌های رزمی‌خدمت کرده‌اند، تا سن 30 سالگی در بخش ذخیره‌ی ارتش رژیم اشغالگر حضور دارند تا در زمان نیاز از آنان در خطوط مقدم استفاده شود. زنان و دخترانی که در بخش‌های غیرعملیاتی خدمت کردند نیز بایستی تا سن 38 سالگی در بخش ذخیره حضور داشته باشند.

«اِلازار اِستِرن» نظامی‌ارشد صهیونیست که سابقه ریاست اداره نیروی انسانی ارتش رژیم اسرائیل را دارد، معتقد است که تصور ارتش این رژیم بدون حضور زنان ممکن نیست. همچنین او به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که چنانچه زنان در ارتش خدمت نکنند، بایستی مدت‌زمان خدمت سربازی مردان به بیش از 4.5 سال افزایش یابد.

معافیت ارتدکس‌ها از سربازی

معافیت یهودیان حریدی (ارتدکس) از شرکت در سربازی، دلیل دومی‌است که باعث‌شده رژیم اشغالگر تمایل ویژه‌ای نسبت به حضور زنان و دختران در ارتش داشته باشد. این دسته از یهودیان که از سال 1949م. از خدمت سربازی معاف هستند، به صورت تمام‌وقت در آموزشگاه‌های دینی (یشیوا) به مطالعه کتب مقدس یهودیان می‌پردازند. نتیجه‌ی معافیت ارتدکس‌ها از خدمت سربازی، باعث‌شده تا رژیم اسرائیل دختران و زنان را جایگزین یهودیان مذهبی کند.

جمعیت کم یهودیان در فلسطین اشغالی

بایستی جمعیت کم یهودیان در اراضی اشغالی و معافیت اعراب ساکن در فلسطین از خدمت سربازی را به مجموعه دلایل اجباری‌بودن خدمت زنان و دختران در ارتش اضافه کرد. آخرین آمار منتشر شده از جمعیت ساکنین اراضی اشغالی توسط «سازمان مرکزی آمار [رژیم] اسرائیل» نشان می‌دهد اعراب فلسطینی ۲۰ درصد (حدوداً 2 میلیون از 9 میلیون نفر) از جمعیت ساکنین فلسطین اشغالی را تشکیل می‌دهند.

رژیم صهیونیستی جمعیت قابل‌توجهی ندارد اما از آن‌جه که این رژیم استکباری همواره درصدد بوده تا قوای نظامی‌خود را به رخ سایر کشورها بکشد و هر لحظه در آستانه‌ی جنگ و تجاوز به سایر ملت‌ها قرار دارد، از زنان در ارتش بهره می‌برد تا شمار سربازان خود را افزایش دهد.

کاهش تعداد سربازان مرد

دلیل دیگری که باعث می‌شود رژیم اشغالگر اصرار بر حضور دختران در خدمت سربازی داشته باشد، کاهش تعداد سربازان پسر در ارتش این رژیم است. علاوه بر یهودیان ارتدکس و مذهبی که در خدمت سربازی شرکت نمی‌کنند، آمارهای موجود نشان می‌دهد میزان علاقه‌ی پسران یهودی برای حضور در ارتش، کاهش یافته است و آن‌ها از خدمت سربازی فرار می‌کنند.

بر اساس آمارهای موجود، در سال ۲۰۰۴م. بیش از ۷۷ درصد سربازهای ارتش رژیم اسرائیل، مرد بودند؛ اما در سال ۲۰۱۶م. این میزان به ۷۲ درصد کاهش پیدا کرده است. این یعنی، 25 درصد از مردان در سرزمین‌های اشغالی از خدمت در ارتش فرار می‌کنند. یکی از پیشنهاداتی که از سوی صهیونیست‌ها برای ایجاد انگیزه در پسران برای حضور در ارتش مطرح شده، جذب دختران به ارتش است. در حقیقت رژیم صهیونیستی در حال استفاده ابزاری از دختران و زنان است تا تعداد نظامیان مرد را بیش‌تر کند.

لابی صهیونیست و به طور کلی نیروهای طرفدار اسرائیل در اندیشکده‌ها یا همان مراکز فکری آمریکا که نقش مهمی‌در شکل‌دهی مباحثات عمومی‌و همچنین سیاست‌های عملی ایفا می‌کنند، دست بالا را دارند. این لابی، اندیشکده خود را در سال ۱۹۸۵ تأسیس کرد و در همان زمان «مارتین ایندیک» به تأسیس «بنیاد سیاست خاور نزدیک واشنگتن» کمک کرد.

اگرچه این بنیاد پیوندهای خود را با اسرائیل مخفی و در عوض ادعا می‌کند که تلاش خود را بر پیگیری یک سیاست متوازن و واقع بینانه در مورد موضوعات مربوط به خاورمیانه استوار کرده است، اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است.

در واقع این بنیاد توسط افرادی مدیریت می‌شود و حامیان مالی آن کسانی هستند که عمیقاً متعهد به پیشبرد اهداف اسرائیل هستند. نفوذ لابی صهیونیست در دنیای اندیشکده‌های آمریکایی به این بنیاد ختم نمی‌شود، طی بیست و پنج سال گذشته، نیروهای طرفدار اسرائیل حضور آمرانه‌ای در بنیاد کسب و کار آمریکا‌ ، بنیاد بروکینگز مرکز سیاسی امنیتی ، بنیاد پژوهش‌های سیاست خارجی ، مؤسسه هریتج ، بنیاد‌هادسون مؤسسه تحلیل سیاست خارجی و بنیاد امنیت ملی یهود (جینسا) پایه‌ریزی کرده‌اند. این اندیشکده‌ها قطعاً طرفدار اسرائیل هستند و اگر بپذیریم که انتقاداتی از حمایت ایالات متحده از دولت یهود در آنها صورت می‌گیرد، تعداد آن بسیار کم است.

با مرور مطالب این فصل، خواننده به واقعیت مهم کنترل رسانه‌ای در آمریکا پی می‌برد. در واقع می‌توان گفت کنترل رسانه‌های جمعی در آمریکا توسط یهودیان، مهم‌ترین واقعیت زندگی نه تنها در آمریکا، بلکه در کل جهان است. کنترل اخبار و برنامه‌های رسانه‌ای، عامل تعیین کننده‌ای را در نظام سیاسی ایالات متحده برای سلطه بر سایر عرصه‌ها در اختیار صهیونیست‌ها قرار می‌دهد. این امر به یهودیان صهیونیست امکان می‌دهد تا بر ذهن و روح کودکان و جوانان آمریکایی تسلط یابند.

این همان «امپریالیسم فرهنگی» است که «امانوئل والرشتاین» جامعه شناس و متفکر بزرگ آمریکایی در آثار خود به آن اشاره می‌کند.